Islam & globalization imam sadeq university

اسلام، جوامع اسلامی و جهانی شدن

Islam & globalization imam sadeq university

اسلام، جوامع اسلامی و جهانی شدن

یکی از دروس مدیریت دولتی و سیاستگذاری عمومی، اسلام و جوامع اسلامی و جهانی سازی است که در ترم جاری(94) توسط دکتر امامی در دانشگاه امام صادق(ع) ارائه شده است.

نویسندگان

۱۸ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۸
اسلام و جهانی شدن

به نام خدا

بحث با این شروع می شود که اقتصاد جهانی با اقتصاد اطلاعاتی در تعارض نیست که البته جهانی شدن اقتصاد بواسطه ی زیر ساخت های اطلاعاتی رخ داده است. در این اقتصاد نیروی کار از اهیمت ویژه ای برخوردار است. نکته ی دیگر این است که در این اقتصاد دانش میان همه مبادله می شود و نمی شود آن را کنترل کرد.

جهانی شدن اطلاعات که زیربنای جهانی شدن اقتصاد می باشد بواسطه ی پیشرفت های تکنولوژیک رخ داده است.

یکی از محدودیت های جهانی شدن این است که تاثیر دولت ها در اقتصاد را نادیده می گیرد.

سپس بیان می کند که در آینده چند کشور از جمله ژاپن سردمدار بحث های اقتصادی جهان خواهند بود.

منابعی که توانایی رقابت در اقتصاد جهانی را بوجود می آورند عبارت اند از: ظرفیت تکنولوژیک، دسترسی به بازار بزرگ و تفاوت بین هزینه های تولید در محل تولید و هزینه های فروش در مقصد.

در این مقاله بیشتر جهانی شدن را جهانی شدن اقتصاد دانسته و به بررسی جنبه های مختلف آن پرداخته است.

به عقیده ی من یکی از علت هایی که می توان برای این گفته آنها که کدام کشور ها در آینده سردمدار بحث های اقتصادی هستند بیان کرد این است که این کار می تواند یک سیاست باشد که  با این کار می توانیم کشور ها را ذیل سیطره ی خویش در آوریم علاوه بر اینکه از کمک آنها در بحث های اقتصادی هم استفاده خواهیم کرد.

یکی از ویژگی های این اقتصاد این است که هندسه ای متغیر دارد و به آمریکای شمالی و آسیا و اقیانوس آرام وابسته می باشد.

در نتیجه ی این شبکه ای شدن جوامع اجتماع آنها تغییر می کندو از جمله جماعت های دینی، هویت منطقه ای و قومیت و...تغییر می کند.

همزمان با جهانی شدن مصرف گرایی، اطلاعات و ارتباطات هم زیاد شده است. کالاهای مصرفی اصلی را محصولات فراجهانی تشکیل می دهند. بسیاری از ابزارها جهت افزایش مصرف گرایی بوجود امده اند و به تبع آن بانک ها هم محل جمع آوری هزینه ها خواهند شد. دولت ها هم از آنجا که می دانند نمی توانند تمرکز بر شرکت ها داشته باشند جلوی آنها را برای پیوستن به شبکه ی جهانی نمی گیرند.

به نظر می رسد که اصل بحث جهانی شدن باید همان بحث اقتصادی باشد که برای کمک گرفتن از دیگر کشور ها برای حل مسائل بحث جهانی شدن مطرح شده است و برای ترغیب به این کار بحث مصرف گرایی بوجود آمده که البته برای کالاهای تولید شده ی خویش هم بازار درست کنند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۵
اسلام و جهانی شدن

خلاصه دوم

در هزار توهای نظم جهانی و دولت بی قدرت

در نگاهی کلی جهانی شدن معنای اقزایش روابط افراد گروههای اجتماعی نهادها دولتهای ملی و ... در جهان به اندازه ای که میان آنها وابستگی متقابل ایجاد کند و تراکم این روابط به حدی باشد که امکان تفکیک اجزا از یکدیگر وجود نداشته باشد. یعنی دارای سه مفهموم وابستگی متقابل تراکم و یکپارچگی باشد. با این تعریف در جهانی شدن روابط تک محوری دیگر وجود ندارد، همچنین با وجود تراکم پیچیدگی روابط بسیار بالا میرود. پیشینه تاریخی جهانی شدن را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:

1.        دوره پیش صنعتی یعنی تا پیش از قرن هجدهم

2.        دوره صنعتی یعنی از قرن هجدهم تا نیمه قرن بیستم

3.        دوره پسا صنعتی یعنی از نیمه قرن بیستم تا امروز

فتح قاره ای جدید توسط فاتحان اسپانیایی، تاسیس شرکتهای سرمایه گذاری خارجی در سال 1602، فروپاشی امپراطوری ها و و استقلال کشور ها در قرن 18 و تشکیل کنفرانس برتون وودز در 1944 همه تشکیل نظامی جدید برای عالم را وعده میدادند.

جهانی شدن اشکال گوناگونی دارد:

1.        جهانی شدن سیاسی یا تثبیت شکل دولت ملی

2.        جهانش شدن اجتماعی یا تثبیت شکل شهر نشینی

3.        جهانش شدن فرهنگی یا تثبیت شکل زندگی صنعتی و مصرف گرا

4.        جهانی شدن اقتصادی یا تثبیت شکل بازار جهانی

بازیگران نظام جهانی به سه دسته تقسیم میشوند: دولت های ملی ، شرکت های چند ملیتی و اقتصاد های زیرزمینی که به اقتصادهایی گفته میشود که به هر دلیلی در آمار ها ثبت نشده است.

اما این جهانی شدن موجبات برخی مشکلات نیز شده است، نظیر فقر و نابرابری که موجب توزیع نابرابر ثروت در جهان و افزایش فاصله های طبقاتی گردیده است، عدم توازن در نظام مبادلات مالی نظیر کاهش فشار کسری در تراز مبادلات خارجی کشورها، و ... شده است. در تمامی این مشکلات خروج دولت از عرصه امور مالی موجب لجام گسیخختگی بسیار مخرب فساد در همه عرصه میشود بدون اینکه اثری مثبت داشته باشد. به همین دلیل یکی از مهمترین پیشنهادها افزایش اختیارات دولتی است، نظیر فراهم ساختن امکان باز و بسته کردن بازارهای داخلی برای دولتهای ملی است که میتوانند بدین ترتیب از هرج و مرج ناشی از ورود و خروج های بیرویه تا اندازه ای جلوگیری کنند. و یا سیاستهای کنترل سرمایه از طریق ابزارهای مالیاتی و غیرمالیاتی میتواند موثر باشد و نهایتا اصلاح نهادهای بین المللی مالی در عرصه جهانی.

در کتاب کاستلز می خوانیم که جریانهای جهانی سرمایه، کالا، خدمات، تکنولوژی، ارتباطات و... بطور فزاینده ای کنترل دولت را تضعیف کرده است. هر چند دولتها برای افزایش مشروعیت خود دست به تشکیل دولتهای محلی داده اند لکن این امر مردم را از دولت ملی و مرکزی دورتر کرده است.

نظیر دولت فدرال آمریکا که تا حد زیادی به بازارهای جهانی سرمایه و استقراض خارجی وابسته شده است. از طرف دیگر در عصر اطلاعات دولتها بازنده جنگ بر سر رسانه ها هستند چراکه هر تلاشی برای محدود ساختن آزادی رسانه ها هزینه های سنگینی در بر خواهد داشت چراکه شهروندان که شاید جندان هم در بند دقت در اخبار نباشند شدیدا از امتیاز دریافت اطلاعات از منابعی که تابع دولت نباشند دفاع میکنند.

یکی از مهمترین اثرات جهانی شدن ایجاد مادر همه جرائم یعنی پول شویی است. که بدون روشهای تطهیر پول اقتصاد جنایی نمیتوانست در جهانی یا سودآور شود. امروزه دولتها بدون در نظر گرفتن مافیای قدرت و ثروت نمیتوانند سیاستهای خود را پیاده کنند و باید با آنان به مذاکره بنشینند، رشوه تهدید و زدوبند سیاسی در دولتها معمول شده است.

نظام موازنه قدرت در جهان امروز بسیار پیچیده شده است چراکه قدرت بیشتر نظامی در داشتن اطلاعات بیشتر و فناوری پیشرفته تر است و فروختن و خریدن سلاحهای گوناگون توسط کشورهای گوناگون موجب شده استکه هیچ دولت ملی حتی ایالات متحده دیگر آزادی خاص خود را ندارد و یک محاسبه غلط ممکن است به یک انفجار جنگی جهانی منجر شود.

دولتهای ملی برای کسب قدرت خود در نظام جهانی کنونی تصمیم به ایجاد اتحادهای بزرگ و تشکیل ابر دولتها گرفته اند تا بتوانند از این طریق مشکلات خود را رفع کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۰:۵۱
اسلام و جهانی شدن

گزارش 2

ناصر فکوهی: هزارتوی جهانی شدن

عامترین تعریف از جهانی شدن:

مولفه های:

·         مفهوم وابستگی متقابل و ارتباطات چندسویه

·         مفهوم تراکم روابط و افزایش پیچیدگی

·         یکپارچگی و هویت کلی

تاریخ جهانی شدن:

·         پیش از صنعتی شدن قرن18

o       غارتگری و ورود ثروتهای زیاد به اروپا

o       تاسیس شرکتهای سرمایه گذاری خارجی و استعمار

·         صنعتی شدن قرون 18-20

o       اختراعات و قدرت ماشین

o       بحران مالی بزرگ 1930 نبود کنترل مبادلات مالی

o       1944» تشکیل برتون وودز

§         نظر کینز: سازوکار عمومی کنترل مالی و گسترش بخشهای مالی توسعه زا » ایجاد واحد پول جهانی

§         شورای امریکایی: سازکار کنترل حداقلی

·         تشکیل بانک جهانی

·         صندوق بین المللی پول

·         پساصنعتی شدن 20 تا کنون

o       شکل گیری جامعه اطلاعات و دهکده جهانی

§         کاهش هزینه

§         افزایش ظرفیت سرعت گردآوری، پردازش، انباشت و تحلیل اطلاعات

§         ساختار زدایی در فرایند کاری» پراکشن

§         کاهش کنترل های دولتی

§         شکلگیری اتحادیه های اقتصادی

·         اتحادیه اروپا

·         نفتا

انواع جهانی شدن:

·         سیاسی با تثبیت دولت ملی» دولت بعنوان نهاد مشروعیت بخش

·         اجتماعی با تثبیت شهرنشینی

·         فرهنگی با تثبیت زندگی صنعتی و مصرفگرایی» علایق یکسان و استانداردها استفاده از زمان و مکان

·         اقتصادی با تثبیت بازار جهانی، پول مل یو بازار ملی

بازیگران نظام جهانی اقتصادی:

·         دولت ملی:

o       نهاد مشروعیت بخشی که در سطح جهانی کارا نیست» شکل‌گیری اتحادیه ها

·         شرکتهای چندملیتی

o       مراکز اداری در بهشت مالیاتی

o       تبعیت دولتها از آنها

·         شکل‌گیری اقتصادزیر زمینی

o       بدون گنترل ناشی از فساد و تقلب رشد کردند

o       اقدام به پول شویی در سایه شرکتها ی قلابی

مشکلات جهانی شدن:

·         فقر و نابرابری

·         عدم توازن در نظام مبادلات مالی

o       کاهش قدرت ملی

o       وابستگی سیاستها پولی

o       سرمایه گذاری غیر دولتی و سوداگر (hedge)

·         راه حل

o       افزایش اختیارات دولتی

o       سیاست کنترل سرمایه

o       اصلاح ریشه ای نهادهای بین المللی(لارسن)

بجرانهای مالی جهانی شدن: ساختار یافتن بحران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۰
کرامت.م

جهانی شدن و بازار های سرمایه

جهانی شدن عبارت است از افزایش روابط افراد، گروه های اجتماعی و... است. جهانی  سازی بر سه مفهوم تاکید میکند. وابستگی متقابل، تراکم و یکپارچگی. وابستگی متقابل به ارتباطات چند سویه و تراکم به افزایش پیچیدگی در موقعیت های مختلف و یکپارچگی بر هویت کلی داشتن نظام جهانی دلالت دارند.

ریشه های تاریخ جهانی شدن

دوره پیش صنعتی تا پیش از قرن هجدهم

دوره صنعتی از قرن هجدهم تا نیمه قرن بیستم

دوره پسا صنعتی از نیمه قرن بیتم تا امروز

بازیگرن نظم جهانی

سه گروه دولت های ملی و شرکت های چند ملیتی و اقتصاد زیرزمینی. دولت های ملی تنها گروهی هستند که دو گروه دیگر مشروعیت خود را از آن گرفته اند. از مشکلات جدی نظام اقتصادی جهانی میتوان به عدم توازن در نظام مبادلات مالی و فقر و نابراربری اشاره کرد. برای بهبود این وضعیت روش  های پیشنهادی عبارتند از 1- افزایش اختیارات دولت های ملی در ارتباط با حرکات سرمایه ای 2-ایجاد سیاست های کنترل سرمایه به طور عام و مدیریت بهتر بازار ها و بازیگران مالی به طور خاص 3- اصلاخ ریشه ای معماری کنونی نهاد های مالی بین المللی

بحران های مالی بین المللی و پیامد های آنه بر کشور های در حال توسعه

پیشینه بحران ها به نظام اقتصادی پس از انقلاب صنعتی و گسترش سلطه سیاسی کشور های اروپای غربی با تکیه بر دستاورد های فناورانه و سیاسی آن برمیگردد. کشورهای اروپایی با استعمار بسیاری از کشورها را به خود وابسته کردند و این موجب شد تا بحران ها شکل جهانی به خود بگیرد.

بحران استقراضی؛ در طول دهه هفتاد بخش بانکی با توجه به حجم بزگ نقدینگی خود به سهولت به کشور های در حال توسعه قرض میداد و توجهی به قابلیت آن ها به پرداخت نداشت و نتیجه این کار برای کشورهای درحال توسعه سنگین شدن بار قروض و کاهش ارزش صادرات بود.

بحران نیمه 1990: علت اصلی این بحران از میان رفتن کنترل های مالی و پولی در سطوح ملی و بین المللی بود و خروج سرمایه هایی که به سرعت وارد نظام شکننده و ناقابل کشور های در حال توسعه شده بودند، تخریبی گسترده را به  بار آوردند.

چشم انداز های خروج از بحران

واقعیت آن است که بحران های اقتصادی در نظام جهانی به موجودیتی ساختاری و پایدار بدل شده اند و تصور این که نظام جهانی که خود حاصل بیش از پنج قرن تحول مناسبات اقتصادی عمدتا لیبرالی بوده است از امروز به فردا قابل تغییر و یا حتی چرخشی اساسی باشد ، تصوری کاملا خام و غیر کاربردی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۰:۱۷
اسلام و جهانی شدن

جهانی شدن؛ گزارش دوم

مطالبی که مطالعه شد شامل عناوین و مباحث ذیل می شود که به طور مختصر هریک از آن ها توضیح داده می شود:

الف) جهانی شدن و بازارهای سرمایه:

در این مقاله ابتدا تعریف جهانی شدن را مطرح می کند. بر اساس تعریفی که ارایه می شود سه مفهوم اساسی در این تعریف وجود داردکه عبارتند از: وابستگی، تراکم و یکپارچگی.  بعد به توضیح هریک از این سه مفهوم اساسی تعریف می پردازد. در قسمت بعد بحث پیشینه ی تاریخی جهانی شدن و تقسیم بندی به سه دوره ی پیش صنعتی، صنعتی و فراصنعتی انجام می شود و در مورد هریک مطالبی را بیان می کنند که نتیجه ی اصلی بحث این می شود که در دوران فراصنعتی حرکت جهان با توجه به شرایطی که به وجود می آید به سمت جهانی شدن است.

یکی از مهم ترین بحث هایی که در این قسمت مطرح می شود بازیگران اصلی نظام جهانی است که می توان آن ها را در سه دسته طبقه بندی کرد که عبارتند از: دولت های ملی، شرکت های چند میلیتی  و اقتصاد زیرزمینی.

در پایان این مقاله نیز بحث فقر و نابرابری که در جهان امروزه وجود دارد را مطرح می کند و نتیجه می گیرد که مدرنیته و به خصوص نهادهای مالی و پولی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در دستیابی به اهداف خود ناموفق بوده اند و می بایست خود را اصلاح کنند. این قسمت بیشتر با نقدهای لارسن به نظام های پولی و مالی بین المللی و پیشنهاداتی که برای اصلاح آن ها می دهد پیگیری می شود.

ب) بحران های مالی بین المللی و پیامدهای آن ها بر کشورهای در حال توسعه:

در این قسمت بحث بحران های بین المللی و آسیب های نظام اقتصادی مدرن بررسی می شود. تاکید این است که سیستم اقتصادی غرب بحران زا است. و مرتب این نظام اقتصادی با بحران دست و پنجه نرم می کند. در این قسمت بحران ها را تقسیم بندی می کند و یک نوع بحران را این می داند که کشورهای توسعه نیافته و کشورهای در حال توسعه که بحران استقراضی نامیده می شود. در این مقاله در انتها چشم اندازهایی برای خروج از بحران ارایه می دهد.  

به طور خلاصه می توان گفت که این بخش بیشتر تاکید بر این دارد که نظام اقتصادی غرب دارای بحران های بسیاری است. نظام غربی تا الان به طور موقت توانسته است بحران ها را خنثی کند ولی نمی توان از این چشم پوشی کرد که ذات نظام اقتصادی غرب بحران زا است.

ج) دولت بی قدرت

در این قسمت بیان می دارد که جریان های جهانی سرمایه، کالا، تکنولوژی، ارتباطات به طور فزاینده ای کنترل دولت بر زمان و مکان را تضعیف کرده اند. این رویکرد به گونه ای  است که جهانی سازی باعث این شده است که دولت تضعیف بشود و شرکت های چند ملیتی که فرادولتی هستند قدرت بیشتری بگیرند. در این قسمت همچنین اشاره به ناکارآمدی دولت ها در بحران ها می کند و آمارها و ارقامی را ارایه می دهد.

د) دولت ها

در این بخش یک تقسیم بندی در مورد دولت انجام می دهد و دولت ها در دو دسته طبقه بندی می کند: دولت یغماگر  و دولت توسعه گرا. در این قسمت به طور مختصر هریک از این دو نوع دولت را با ارایه ی مثال هایی توضیح می دهد.

در مورد دولت یغما گر، مثالی که کتاب مطرح می کند دولت زئیر است. دولت های توسعه گرا  مثال هایی مانند ژاپن، کره و تایوان را بررسی می کند. و در آخر هم نمونه های میانی مانند هندوستان، برزیل را بررسی می کند. بحث کلی این قسمت در مورد ساختارهای این دولت ها است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۳ ، ۲۳:۳۵
اسلام و جهانی شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

محمدعلی صادقی کیا[1]

ابتدا تعریفی از جهانی شدن بیان می کند و آن را افزایش روابط، گروه های اجتماعی، نهادها، دولت های ملی و... در جهان به اندازه ای که میان آنها وابستگی متقابل ایجاد کند و تراکم این روابط به حدی باشد که امکان تفکیک اجزا از یکدیگر وجود نداشته باشد و در نتیجه نوعی یکپارچگی ایجاد شود. سپس پیامد این تراکم را پیچیدگی ای می داند که قبلا اگر مشکلی با راه حلی ساده حل می شد اکنون دیگر این اتفاق رخ نخواهد داد و مشکلات به راه حل های جدید نیاز خواهند داشت و از طرفی باید سعی کنیم که با پیش بینی کردن موقعیت ها کنترل خویش را بر آنها بیشتر کنیم.

تاریخی برای جهانی شدن متصور است و آن را به دوره های پیش صنعتی، صنعتی و پسا صنعتی ربط می دهد.

شرکت های سرمایه گذاری را در شکل دادن به بازارهای جهانی مرتبط می داند و سپس به بیان چگونگی شکل گیری صندوق سرمایه و بازار جهانی پول می پردازد.

از دیگر چیزهایی که به شکل گیری فرآیند جهانی شدن کمک کرده است یکی کاهش تمرکز دولت ها بر مبادلات مالی پولی بوده است و دیگری گسترش قدرت های مالی اتحادهای بین المللی.

سپس 4 شکل برای جهانی شدن بیان می کند؛ جهانی شدن سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که در هرکدام بیان می کند که چه اتفاقی باعث پیدایش مساله جهانی شدن شده است. سپس بازیگران دیگر جهانی شدن مثل فقر و نابرابریف عدم توازن در نظام مبادلات مالی و...را ذکر می کند.

برای مواجهه و حل مسائل جهانی شدن چند راهکار ارائه می کند که به ترتیب عبارتند از؛ افزایش اختیارات دولت ملی، ایجاد سیاست های کنترل سرمایه و اصلاح ریشه ای معماری کنونی نهاد های مالی بین المللی سپس به بیان هر کدام می پردازد.

عقیده این مقاله این است که جهانی شدن فقط در بعد اقتصادی رخ داده است.

در دیگر مقاله بحران هایی را که به شکل گیری جهانی شدن کمک کرده است بیان کرده و از جمله آنها وابستگی کشور های فقیر به اقتصاد دیگر کشور ها و استقراض از آنها می باشد.

در واقع پیدایش صندوق بین المللی پول هم پیشنهاد برتون وودز برای حل این مشکلات بوده است.

برای خروج از بحران بیان شده 11 مورد بیان می کند که از جمله ی آنها تقویت ساختارهای سیاست دموکراتیک، احترام به تنوع فرهنگی می باشد.

دولتی که جهانی شده باشد دیگر دولتی نیست که قدرت داشته باشد بلکه فناوری اطلاعات قدرت آن را کاسته است.  جهانی شده رفاه ملی را هم کاهش می دهد. البته این طور هم نیست که هیچ دولتی بر رسانه ها اختیار نداشته باشد.

در واقع بیانگر این است که دولت ملی ای شکل گرفته است که همه در آن سهیم هستند و به تبع آن مشکلات جهانی هم پیدا شده که همانطور که بیان شد باید به فکر راه حل های درخور آن باشیم.

به عبارت دیگر دولت ابر ملی تشکیل شده است که بیانگر منافع جمعی اعضای تشکیل دهنده ی آن است.

دولت مداری به جای اینکه بداند که چطور باید با تکنولوژی اطلاعاتی جدید برخورد کند باعث شد که خودش هم فرو بپاشد. هنوز هم رقابت های ملی تابع سیاست های ملی است و رقابت های اقتصادی هم برای شرکت های چند ملیتی هم تابع اقتصاد محلی است.

 درمقاله ی دیگر نقش دولت ها در شکل گیری جهانی شدن را بررسی کرده است. دولتی مثل ژاپن که برگ برنده ی آنها بحث های اقتصادی بوده است.

به عقیده این مقاله اهمیت شبکه های بیرونی در پیوند دادن دولت ها از شبکه های درونی بیشتر است.



دانشجوی معارف اسلامی و مدیریت دولتی و سیاستگذاری عمومی دانشگاه امام صادق علیه السلام.[1]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۰۹:۵۶
اسلام و جهانی شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه جهانی شدن سه مرحله را پشت سر نهاده است و درهرمرحله رابطه ی آن با دین متفاوت بوده است. البته قبل از قرن بیستم  از نوعی نظام جهانی وفلسفه تاریخ وحدت بخش توسط دانشمندانی چون بوسوئه, کندرسو, کنت وحتی هگل ومارکس ودورکیم صحبت به میان آمده است لکن در تقسیم بندی حاضر نیامده اند بلکه اساسا ما وقتی جهانی شدن به معنای علمی وعملی وارد عرصه ی زندگی بشر شده است را ودرپاسخ به نیازهای عینی رخ داده است را بررسی می کنیم.با این نگاه اولین مرحله بیان جهانی شدن, مرحله ای است که درآن به دنبال احیای تجدد بعد از جنگ جهانی دوم هستیم که اوج کار آن را به دهه ی60 میلادی می توان برگرداند. مرحله دوم مربوط به حضور جامعه شناسان درعرصه جهانی سازی است که به نظر یک سعی وتلاشی است برای توجیه جهانی شدن تجدد ورابطه های جدیدی که با ارزش ها ونیازهای انسانی پیدا می کند. مرحله سوم , مرحله ای است که جهانی شدن به کلان روایت تبدیل می شود وبه این منظوراشاره دارد که جامعه شناسی ازدرک عرصه جهانی شدن ناتوان است وباید نگاه های کلان تر با مبانی معرفت شناسی متفاوت تر به این موضوع بپردازد که از این میان رابرتسون وبیرازعالمان این نگاه محسوب می شوند.در زیر ما هرسه مرحله را با تفصیلی متناسب بررسی می کنیم.

درمرحله اول که بخاطر بحران هایی که برای تمدن غرب پیش آمد, از این مفهوم برای استعماری نو وجبران مافات جنگ جهانی دوم استفاده شد. اساسا دین همچنان یک امر متعارض تجدد منظور می شود لکن به این اندازه پذیرفته می شود که درانتقال تجدد , رجوع به دین طبیعی است چون انتقال به تجدد ریشه های دین را که ترس وجهل بوده است زنده می کند. وباید دانست با مستقرشدن این جهانی شدن و ازبین رفتن بحران های علمی وانگیزشی موجود دوباره دین متروک ومنزوی خواهد شد والبته این بار راحت تر صورت می گیرد چون جریان تجدد اول, دنیوی شدن دین را به حد خوبی به ثمرنشانده است.تافلر متفکر ایده پرداز آینده نگری این نظر را درباره دین در این مرحله دارد. ولی باید گفت این مرحله اصلا به فرهنگ به امری مهم نگاه نمی شود بلکه گذشت زمان, پرداختن به مساله خرده فرهنگ ها را جدی می کند که این همان زمینه شکل گیری مرحله دوم می باشد.

در مرحله دوم که حضور جامعه شناسان برای توجیه فرهنگ های انسانی حول سرمایه داری است ما با نگرش های واضح تر والبته زننده تری نسبت به دین مواجه می شویم که دراینجا به آنها اشاره ای خواهد رفت.ازلحاظ معرفت شناسی می توان گفت که اینها بعد ساختاری وارتباطی جهانی سازی را مورد توجه قرار می داده اند وبرخلاف متاخرین خود یعنی لیبرال ها که نگاه های پدیدار شناسانه هم به بحث جهانی سازی داشتند وعنصر آگاهی عمومی ودرک مردم از زندگی واحد جهانی را دربه ثمر رسیدن آن موثر می دیدند, اینها اینگونه نمی اندیشده اند. همین تفکر ساختاری آنها باعث می شود بین دو نظریه تنازع داشته باشند بین اینکه علم وفناوری دایر مدار سرمایه است یا اینکه سرمایه دایر مدارعلم وفناوری .مارکس وهاروی وجیمسون سرمایه را اصل ومرکز قرار می داده اند ولی کسی مثل کاستلز لزوما سرمایه داری را تنها بستر رشد علم وفناروی نمی بیند. چنین نگاهی به جهانی شدن مستلزم این است که« ساختار وارتباطی واحد» درجهان رخ دهد که خرده فرهنگ ها را از بین ببرد برای همین آنها از اصلاحات تجدد وبورژوازی برای تخریب فرهنگ ها به استقبال می کرده اند وآنرا زمینه سازی جهانی شدن می دانسته اند. حال روشن است که چرا آنها اصلا حرکت های دینی را مورد توجه وقابل درک نمی دانسته اند. 

گروه دوم مرحله دوم, جناح راست تجدد را تشکیل می دهند. کسانی مثل گیدنر وفوکویاما دراین دسته قرار می گیرند, آنها جهانی شدن را تکمیل تجدد می دانند وآنرا پایان تاریخ می نامند.براین اساس هنجارهای اخلاقی متجدد که سنبل آن امریکا است در جامعه جهانی پخش خواهد شد وسرمایه داری به نهایت درجه خود خواهد رسید. آنها قائل اند که با فروپاشی جریان چپ دیگر رقیبی برای ایدئولوژی لیبرال وجود ندارد ودین هم یک امری است که درتجدد هضم شده والان باید منتظر هضم شدن بیشترش باشیم.آنها می گویند که دین دیگر نمی تواند جهانی فکر کند و«ایدئولوژی مشترک بشریت» را ارائه دهد.

مرحله سوم, دراین مرحله ما با کلان-روایت از جهانی شدن روبه رو هستیم.رابرتسون وبیر از علمای این مرحله می باشند که به صورت مختصر آراء آنها را از نظر می گذرانیم.رابرتسون نگاه پدیدار شناسانه به معنی           اینکه آگاهی از غیر ودیگری درتعاملات ما اثر دارد را دخالت می دهد.با این نگاه او به صورت واقعی مساله ی فرهنگ وخرده فرهنگ ها ودین را مورد توجه قرار می دهد.وقتی او ازجهانی شدن حرف می زند هم به بعد ساختاری اشاره دارد وهم به بعد خودآگاهی انسانی برای همین او رشد نهادهای بین المللی وساختار های مشابه را درجهان از منظرساختاری توجیه می کند و ایجاد خرده فرهنگ ها و دین ها و رشد آنها را از بعد نیازآگاهی انسان به معنا ومعنویت می بیند.حال می توان فهمید که چرا او نظریه خود را تحت عنوان عام شدن خاص و خاص شدن عام مطرح می کند واز این باب برای اولین بار به خرده فرهنگ ها و هویت های محلی یک تشخصی برای بودن می دهد.او مشخصا کارکرد دین را درقبال جهانی سازی جدید دو گونه می بیند یکی اینکه دین برای تشفی مشکلات هویتی که در فردیت وملیت رخ داده ظاهر می شود ودیگری اینکه دین ها معمولا در طرفداری از جهانی شدن بر می آیند به عبارتی به دنبال عام کردن خاص هستند ولی با این حال آنها گرفتار خاص شدن عام هم هستند. اما جالب آنجاست که وقتی به اسلام وایران می رسد او حرکت ایجاد شده را فقط انفعالی برای مقاومت درجریان تجدد می بیند و به چهارچوب ونظریه خود هم وفادارنمی ماند.

بیر را از بزرگترین نظریه پردازان حوزه جهانی شدن نام برده اند. او جهانی شدن را هرچند تداوم تجدد می فهمد ولی می گوید که با جهانی شدن یک معناگرایی وهویت زدایی جدید رخ داده است.استدلال او برای اینکه جهانی شدن تداوم تجدد است این است که ذات تجدد این بود که عقلانیت ابزاری را حاکم کند وتفکیک یابی سریع وکاکردی را داشته باشد که درآن قیدهایی چون ارزشها واخلاق و ...وجود نداشته باشد این نگاه تجدد از اول جهانی بوده است و قوه جهانی شدن را داشته است وامروز با رسیدن به مرحله جهانی شدن این قوه تبدیل به فعل شده است.اما استدلال او برای اینکه این جهانی شدن دیگر تجدد سابق نیست از همان منظرپدیدار شناسانه فهم می شود او می گوید با ازدیاد عقلانیت ابزاری به غایت ومعنای انسان تغییر کرد وامروزه با هویتی جدید از انسان  که انسان جهانی شده است روبرو هستیم ودرواقع جهانی شدن یک فرهنگ دیگری است غیر از فرهنگ تجدد ویک هویت دیگرمی سازد. دین از منظربیر اینگونه است که طبق منطق عقل ابزاری یک کارکردی دارد ویک کاربردی. کارکرد دین مربوط به حل مناقشات هویتی است یعنی شبیه به نظری که رابرتسون گفته بود ولی نوآوری او اینجاست که می گوید دین ممکن است نظام هم داشته باشد همچنان که ما در تفکیک کارکردی نظام اقتصادی وسیاسی و...داریم دین هم ممکن است نظام داشته باشد ولی این نظام فعالیت کاربردی دین است نه کارکردی یعنی دین دراینجا موقتا بجای نظام اقتصاد جایگزین می شود ومثلا مساله فقر را حل می کند, کارکرد اصلی دین حوزه خصوصی وشخص افراد است وگاهی اگر نقش نظامی داشته باشد حتما کاربردی است ومستقل نخواهد بود. مولف متذکر می شود که او وقتی به ایران می رسد انقلاب اسلامی را اینگونه معرفی می کند که آن پاسخی سازش کارانه ومتزلزل به جهان گرایی است که سعی دارد نقش کارکردی دین رانپذیرد وبیخودی مقاومت کند. 

نویسنده در پایان درضمن بیان پیش فرض های نظریه پردازان جهانی شدن که ازجمله مهم ترین آن قبول عقلانیت ابزاری انسان خود بنیاد است ذیل ایدئولوژی لیبرال تعریف می شود که با دین از اساس تعارض خواهند داشت, متذکر می شود که دین بهتر از ایدئولوژی لیبرال می تواند آرمان جهانی شدن را محقق کند چرا که هم وسعت وجود شناختی آن فراتر از جهان پدیداری است وهم اینکه بر وجوه ذاتی انسان ابتناء دارد. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۴:۱۳
اسلام و جهانی شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه های جهانی شدن و دین؛ مطالعه ای انتقادی حسین کچوئیان

ضمن عرض شرمندگی! بنده تنها دو فصل از کتاب را توانستم مطالعه کنم، فلذا مطلبی هم که در ادامه می نویسم خلاصه ای از این دو فصل است!

دیدگاه های مختلفی در مورد جهانی شدن وجود دارد و در نتیجه در تعریف جهانی شدن یک تبعیضی مشاهده می شود.

آن چه مد نظر مؤلف است این است که با دقت در این نظریه های مختلف، دیدگاه صاحبان این نظریه ها را نسبت به دین و نقش یا ربط آن با جهان فعلی و آینده بررسی کند.

در نهایت، با انجام این بررسی معلوم می شود که به رغم تمام تفاوت هایی که نظریه های جهانی شدن با هم دارند، رویکرد آن ها به دین از مشابهت و همگونی بالایی برخوردار است، بدین صورت که جایگاهی اصلی برای دین در جهان فعلی و آینده قائل نیستند و اگر هم قائل هستند، جایگاهی حاشیه ای است.

در این دو فصل تلاش می شود که با پیگیری تاریخ ظهور نظریه ی جهانی شدن و دنبال کردن مراحل مختلف شکل گیری آن، تصویری از جایگاه دین در این نظریه پردازی ها؛ یعنی نقش و معنایی که نظریه پردازانِ جهانی شدن برای دین در فرآیند جهانی شدن و نظم آتی جهان قائل اند، ارائه شود.

مؤلف این نظریه پردازان را به سه دسته تقسیم بندی می کند:

  1. یک بار به بررسی جایگاه دین و نگاه به دین در اولین روایت ها از نظریه ی جهانی شدن می پردازد.
  2. سپس به بررسی جایگاه دین در جناح چپ تجدد می پردازد که در این جا افرادی چون مارکس، دیوید هاروی، فردیک جیمسون و امانوئل کاستلز را بررسی می کند.
  3. و در نهایت به بررسی دیدگاه نظریه پردازان جناح راست تجدد به دین اشاره می کند. از جمله: آنتونی گیدنز و فرانسیس فوکویاما.

در پایان به دو هدف عمده ی کتاب نیز اشاره ای کوتاه می کنم:

  1. یک هدف این کتاب، این است که به تبیین نظریه ی جهانی شدن در نظر و تطبیق آن در عمل بپردازد؛ به این معنا که غرب چه شرایطی را در جهان به وجود آورد که در نهایت توانست گفتمانی به نام جهانی شدن را مطرح کند.
  2. هدف بعدی کتاب، تبیین این مسئله است که نظریه ی جهانی شدن با ابداع زیرکانه ای که داشت توانست بحران تجدد غرب را با پاسخ گفتن به نیازهای تجدد را کنترل کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۴
اسلام و جهانی شدن

برداشتی از کتاب جهانی شدن دکتر کچویان

به نظر من بحث جهانی شدن را باید در پازل غرب دید و نباید به عنوان یک بحث جداگانه و بدون ابتدا و انتها دید. برای این کار لازم است یک مرور مختصری به مقاطع حساس تاریخ غرب و نظریه پردازی غرب داشت. پس از اینکه دوران غرب وارد دوران رنسانس شد و روند پیشرفت آن شروع شد تا به انقلاب صنعتی رسید پس از آنکه انقلاب صنعتی در اروپا و غرب شکل گرفت بحث استعمار و جهان گشایی نیز در غرب به شدت رواج پیدا کرد و کشورهای اروپایی نیز به دنبال کشورگشایی رفتند. این کار باعث شد که بخواهند تمام جهان را در اختیار خودشان قرار بدهند. به این دلیل بود که برای اینکه قدرت بزرگ و جهانی در مقابل آن ها نباشند آمدند کشورها را تقسیم بندی کردند و این مرزبندی بین کشورها به وجود آمد. مثلا امپراطوری عثمانی را به بیش از بیست کشور تجزیه کردند. پس می توانیم اسم روند اول برای توسعه غرب را تجزیه کردن کشورها و جدا کردن کشورها از هم دانست.

بعد از اینکه این کار توسط اروپاییان انجام شد و هدفشان این بود که کل جهان در اختیار آن ها باشد.         اما این روند تجزیه و تحلیل بر وفق مراد اروپاییان پیش نرفت و آن ها نتوانستند به هدف خود که تسلط بر جهان بود دست پیدا کنند. دلیلش این بود کشورهای مستعمره انقلاب هایی را کردند و باعث شد که کشور و دولت مستقل تشکیل دهند و از یوغ استعمار غرب خارج شوند. نمونه ی بارزش بریتانیا بود که معروف بود که خورشید امپراطوری بریتانیا غروب ندارد ولی الان به عنوان یک کشور کوچک در شمال اروپا قرار دارد.

با پیشرفت علم و فناوری و ارتباطات اروپایی ها به دنبال تسلط رسانه ای و ارتباطی بر جهان بودند. البته نه تنها تسلط رسانه ای و ارتباطی بلکه به دنبال تسلط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر جهان بودند. در این راستا نظریه های جهانی شدن در عرصه ی سیاست و اقتصاد مطرح شد و هدف از طرح نظریه جهانی شدن همین بود که دوباره تسلط از دست رفته ی غرب بازیابی شود. پس همانگونه که مشخص شد هدف غرب تسلط و خوی استکباری و استعماری است و برای این کار یک بار در قرن 18 و 19 به دنبال تجزیه کشورها است و در قرن بیستم با تغییر و تحول در جهان به دنبال جهانی سازی و یکپارچه کردن جهان بر اساس محوریت غرب است. به نظر من بحث جهانی شدن و نظریه های مربوط به آن را باید در این پازل تحلیل کرد و نباید به عنوان موضوع و نظریه ای جدا آن را تحلیل کرد.

در کتاب دکتر کچوییان بیان شده است که جهانی شدن موضوعی است که ابتدای بحثش در حوزه ی اقتصاد و سیاست بین الملل بوده است. به همین دلیل است که بحث جهانی شدن فرهنگ با ابهامات و چالش های زیادی مواجه شده است. پس با این بیان مشخص می شود که با از میان برداشته شدن مرزهای اقتصاد و سیاست بحث های جهانی شدن مطرح شد.  بر این اساس می توان رفتار محوری جهانی سازی را  حول اقتصاد دانست و سیاست بین الملل ابزاری برای تحقق اهداف اقتصادی و جهانی سازی فرهنگ به عنوان زیربنایی برای انجام هدف اقتصادی دانست.

هدف اصلی جهانی شدن همان استعمار است ولی برای این کار غرب می بایست ارزش ها و باورهای خود را به دیگران منتقل کند و اگر اینکار را بکند می تواند اهداف اقتصادی خود و استعمار و استثمار منابع کشورهای دیگر را انجام دهد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۵۹
اسلام و جهانی شدن