اگرچه مفهوم مشخص و مورد توافقی نسبت به جهانی شدن وجود ندارد، ولی از مجموعه نظریهها فهمیده میشود که جهانی شدن به عنوان یک واقعیت وجود دارد.
(بارتلسون(3)، 181:2002 )
مقدمه: آغاز جهانهای جدید
صنعت همزمان جهانی ارتباطات به عنوان سختافزار جهانی شدن، همراه با نرمافزار جهانی شدن که برخواسته از نگاهِ جهانگرایانه هزارهای و فلسفهها و نظریههای بزرگ جهانی و نگاه جهانگرایانه دینی است، فضای به هم پیوستهای به وجود آورده است که ارتباطات از راه دور را تسریع و تشدید نموده و در پرتو آن مفهوم جهانی شدن و آغاز جهانهای جدید معنا پیدا کرده است. جهانی شدن، هم یک مفهوم «رشتهای(4)» است و هم فهم آن متکی بر یک نگاه «چند رشتهای(5)» است و در مواردی نیازمند یک نگاه «فرا رشتهای(6)» است که در همه حوزههای متفاوت علوم مورد بحث قرار گرفته و به نوعی یک
______________________________
ارغنون 24 / تابستان 1383
1.اختصاص شماره 24 ارغنون به موضوع جهانی شدن و توفیق همکاری و مشارکت نگارنده این مقاله، حاصل حمایتها و تشویقهای دوست و همکار اندیشمند، جناب آقای دکتر اباذری و تدبیر و مدیریت آقای شفیعی شکیب و همکاری صمیمانه اساتید و اندیشمندان حلقه ارغنون است. بر خود لازم میدانم از همه عزیزان تشکر نموده، استمرار مهر رحمت را برایشان آرزو کنم.
2. Bartelson
3. Disciplinary
4. Inter-disciplinary
5. Trans-disciplinary
«فرا مفهومی(1)» محسوب میشود که بسیاری از مفاهیم را وادار به «بازسازی معنائی» کرده است. از همین منظر است که اسکات(2) ( 2003 ) جهانی شدن را عامل شکنندهای برای اندیشههای آکادمیک در آغاز قرن بیست و یکم میداند. در دوره ظهور کمونیسم، به نوعی تولیدات علمی در اروپای شرقی و اروپای مرکزی دچار بازنگری و بازخوانی جدید شد و جهانی شدن، یک تجربه به مراتب ساختاریتر و فراگیرتر را به وجود آورده که ممکن است نوع بازسازی و حتی آغازهای جدید را در پژوهشهای آکادمیک به وجود بیاورد. باید توجه داشت که جهانی شدن با مفهوم جدید آن، محصول تعاملات فرا ملّی است که طیّ 20 تا 30 سال گذشته عینیت پیدا کرده است (واترز(3)، 36:1995 ).
با نگاهی اجمالی ملاحظه میشود که ورود به «دوره جهانی شدن» موجب بازنگریهای جدی در حوزههای مختلف علوم، خصوصاً مطالعات جامعهشناسی (کیل مینستور(4)، 1998، گیدنز(5)، 2001، بیلتون(6) و همکاران، 2002 )، فرهنگشناسی (تامیلسون(7)، 1999، اسکلتون و الن(8)، 2000 )، علوم سیاسی، روابط بینالملل، اقتصاد و تجارت شده است. در واقع با عوض شدن مفهوم جامعه و فرهنگ، تعاملات فرد با خود و دیگری، قدرت داخلی و بینالمللی دولتها و روابط اقتصادی و تجاری، تغییرات جدی را به وجود آورده که منشأ مسائل جدیدی در حوزه مطالعات تجربی و علوم اجتماعی شده است. به تعبیر میلز(9)( 1970 ) «تصویرسازی جامعهشناسانه(10)» متفاوتی در «عصر جهانی شدن» به وجود آمده است که «تفسیر اجتماعی(11)» و «عمل اجتماعی(12)» متمایزی را به دنبال داشته است. با گذشت دو دهه از مطالعات جهانی شدن، ادبیات بسیار گسترده و در عینحال با چشماندازهای متفاوت شکل گرفته است که در درجه اول مفهوم «مطالعات جهانی شدن(13)» را به عنوان یک حوزه جدید مطالعاتی معنا بخشیده و در درجه بعدی آثار متفاوتی را بر بسیاری از مفاهیم و مطالعات دوره مدرنیته، مثل مفهوم جامعه، فرهنگ، مذهب، روشنگری، روشنفکری، طبقه اجتماعی، قشربندی اجتماعی، تفاوتهای نسلی، فاصله اجتماعی، تقسیمبندی و تیپبندیهای هویتی و حوزههای مختلف نظریههای اجتماعی به دنبال داشته است.
______________________________