Islam & globalization imam sadeq university

اسلام، جوامع اسلامی و جهانی شدن

Islam & globalization imam sadeq university

اسلام، جوامع اسلامی و جهانی شدن

یکی از دروس مدیریت دولتی و سیاستگذاری عمومی، اسلام و جوامع اسلامی و جهانی سازی است که در ترم جاری(94) توسط دکتر امامی در دانشگاه امام صادق(ع) ارائه شده است.

نویسندگان

۴۰ مطلب توسط «اسلام و جهانی شدن» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه جهانی شدن سه مرحله را پشت سر نهاده است و درهرمرحله رابطه ی آن با دین متفاوت بوده است. البته قبل از قرن بیستم  از نوعی نظام جهانی وفلسفه تاریخ وحدت بخش توسط دانشمندانی چون بوسوئه, کندرسو, کنت وحتی هگل ومارکس ودورکیم صحبت به میان آمده است لکن در تقسیم بندی حاضر نیامده اند بلکه اساسا ما وقتی جهانی شدن به معنای علمی وعملی وارد عرصه ی زندگی بشر شده است را ودرپاسخ به نیازهای عینی رخ داده است را بررسی می کنیم.با این نگاه اولین مرحله بیان جهانی شدن, مرحله ای است که درآن به دنبال احیای تجدد بعد از جنگ جهانی دوم هستیم که اوج کار آن را به دهه ی60 میلادی می توان برگرداند. مرحله دوم مربوط به حضور جامعه شناسان درعرصه جهانی سازی است که به نظر یک سعی وتلاشی است برای توجیه جهانی شدن تجدد ورابطه های جدیدی که با ارزش ها ونیازهای انسانی پیدا می کند. مرحله سوم , مرحله ای است که جهانی شدن به کلان روایت تبدیل می شود وبه این منظوراشاره دارد که جامعه شناسی ازدرک عرصه جهانی شدن ناتوان است وباید نگاه های کلان تر با مبانی معرفت شناسی متفاوت تر به این موضوع بپردازد که از این میان رابرتسون وبیرازعالمان این نگاه محسوب می شوند.در زیر ما هرسه مرحله را با تفصیلی متناسب بررسی می کنیم.

درمرحله اول که بخاطر بحران هایی که برای تمدن غرب پیش آمد, از این مفهوم برای استعماری نو وجبران مافات جنگ جهانی دوم استفاده شد. اساسا دین همچنان یک امر متعارض تجدد منظور می شود لکن به این اندازه پذیرفته می شود که درانتقال تجدد , رجوع به دین طبیعی است چون انتقال به تجدد ریشه های دین را که ترس وجهل بوده است زنده می کند. وباید دانست با مستقرشدن این جهانی شدن و ازبین رفتن بحران های علمی وانگیزشی موجود دوباره دین متروک ومنزوی خواهد شد والبته این بار راحت تر صورت می گیرد چون جریان تجدد اول, دنیوی شدن دین را به حد خوبی به ثمرنشانده است.تافلر متفکر ایده پرداز آینده نگری این نظر را درباره دین در این مرحله دارد. ولی باید گفت این مرحله اصلا به فرهنگ به امری مهم نگاه نمی شود بلکه گذشت زمان, پرداختن به مساله خرده فرهنگ ها را جدی می کند که این همان زمینه شکل گیری مرحله دوم می باشد.

در مرحله دوم که حضور جامعه شناسان برای توجیه فرهنگ های انسانی حول سرمایه داری است ما با نگرش های واضح تر والبته زننده تری نسبت به دین مواجه می شویم که دراینجا به آنها اشاره ای خواهد رفت.ازلحاظ معرفت شناسی می توان گفت که اینها بعد ساختاری وارتباطی جهانی سازی را مورد توجه قرار می داده اند وبرخلاف متاخرین خود یعنی لیبرال ها که نگاه های پدیدار شناسانه هم به بحث جهانی سازی داشتند وعنصر آگاهی عمومی ودرک مردم از زندگی واحد جهانی را دربه ثمر رسیدن آن موثر می دیدند, اینها اینگونه نمی اندیشده اند. همین تفکر ساختاری آنها باعث می شود بین دو نظریه تنازع داشته باشند بین اینکه علم وفناوری دایر مدار سرمایه است یا اینکه سرمایه دایر مدارعلم وفناوری .مارکس وهاروی وجیمسون سرمایه را اصل ومرکز قرار می داده اند ولی کسی مثل کاستلز لزوما سرمایه داری را تنها بستر رشد علم وفناروی نمی بیند. چنین نگاهی به جهانی شدن مستلزم این است که« ساختار وارتباطی واحد» درجهان رخ دهد که خرده فرهنگ ها را از بین ببرد برای همین آنها از اصلاحات تجدد وبورژوازی برای تخریب فرهنگ ها به استقبال می کرده اند وآنرا زمینه سازی جهانی شدن می دانسته اند. حال روشن است که چرا آنها اصلا حرکت های دینی را مورد توجه وقابل درک نمی دانسته اند. 

گروه دوم مرحله دوم, جناح راست تجدد را تشکیل می دهند. کسانی مثل گیدنر وفوکویاما دراین دسته قرار می گیرند, آنها جهانی شدن را تکمیل تجدد می دانند وآنرا پایان تاریخ می نامند.براین اساس هنجارهای اخلاقی متجدد که سنبل آن امریکا است در جامعه جهانی پخش خواهد شد وسرمایه داری به نهایت درجه خود خواهد رسید. آنها قائل اند که با فروپاشی جریان چپ دیگر رقیبی برای ایدئولوژی لیبرال وجود ندارد ودین هم یک امری است که درتجدد هضم شده والان باید منتظر هضم شدن بیشترش باشیم.آنها می گویند که دین دیگر نمی تواند جهانی فکر کند و«ایدئولوژی مشترک بشریت» را ارائه دهد.

مرحله سوم, دراین مرحله ما با کلان-روایت از جهانی شدن روبه رو هستیم.رابرتسون وبیر از علمای این مرحله می باشند که به صورت مختصر آراء آنها را از نظر می گذرانیم.رابرتسون نگاه پدیدار شناسانه به معنی           اینکه آگاهی از غیر ودیگری درتعاملات ما اثر دارد را دخالت می دهد.با این نگاه او به صورت واقعی مساله ی فرهنگ وخرده فرهنگ ها ودین را مورد توجه قرار می دهد.وقتی او ازجهانی شدن حرف می زند هم به بعد ساختاری اشاره دارد وهم به بعد خودآگاهی انسانی برای همین او رشد نهادهای بین المللی وساختار های مشابه را درجهان از منظرساختاری توجیه می کند و ایجاد خرده فرهنگ ها و دین ها و رشد آنها را از بعد نیازآگاهی انسان به معنا ومعنویت می بیند.حال می توان فهمید که چرا او نظریه خود را تحت عنوان عام شدن خاص و خاص شدن عام مطرح می کند واز این باب برای اولین بار به خرده فرهنگ ها و هویت های محلی یک تشخصی برای بودن می دهد.او مشخصا کارکرد دین را درقبال جهانی سازی جدید دو گونه می بیند یکی اینکه دین برای تشفی مشکلات هویتی که در فردیت وملیت رخ داده ظاهر می شود ودیگری اینکه دین ها معمولا در طرفداری از جهانی شدن بر می آیند به عبارتی به دنبال عام کردن خاص هستند ولی با این حال آنها گرفتار خاص شدن عام هم هستند. اما جالب آنجاست که وقتی به اسلام وایران می رسد او حرکت ایجاد شده را فقط انفعالی برای مقاومت درجریان تجدد می بیند و به چهارچوب ونظریه خود هم وفادارنمی ماند.

بیر را از بزرگترین نظریه پردازان حوزه جهانی شدن نام برده اند. او جهانی شدن را هرچند تداوم تجدد می فهمد ولی می گوید که با جهانی شدن یک معناگرایی وهویت زدایی جدید رخ داده است.استدلال او برای اینکه جهانی شدن تداوم تجدد است این است که ذات تجدد این بود که عقلانیت ابزاری را حاکم کند وتفکیک یابی سریع وکاکردی را داشته باشد که درآن قیدهایی چون ارزشها واخلاق و ...وجود نداشته باشد این نگاه تجدد از اول جهانی بوده است و قوه جهانی شدن را داشته است وامروز با رسیدن به مرحله جهانی شدن این قوه تبدیل به فعل شده است.اما استدلال او برای اینکه این جهانی شدن دیگر تجدد سابق نیست از همان منظرپدیدار شناسانه فهم می شود او می گوید با ازدیاد عقلانیت ابزاری به غایت ومعنای انسان تغییر کرد وامروزه با هویتی جدید از انسان  که انسان جهانی شده است روبرو هستیم ودرواقع جهانی شدن یک فرهنگ دیگری است غیر از فرهنگ تجدد ویک هویت دیگرمی سازد. دین از منظربیر اینگونه است که طبق منطق عقل ابزاری یک کارکردی دارد ویک کاربردی. کارکرد دین مربوط به حل مناقشات هویتی است یعنی شبیه به نظری که رابرتسون گفته بود ولی نوآوری او اینجاست که می گوید دین ممکن است نظام هم داشته باشد همچنان که ما در تفکیک کارکردی نظام اقتصادی وسیاسی و...داریم دین هم ممکن است نظام داشته باشد ولی این نظام فعالیت کاربردی دین است نه کارکردی یعنی دین دراینجا موقتا بجای نظام اقتصاد جایگزین می شود ومثلا مساله فقر را حل می کند, کارکرد اصلی دین حوزه خصوصی وشخص افراد است وگاهی اگر نقش نظامی داشته باشد حتما کاربردی است ومستقل نخواهد بود. مولف متذکر می شود که او وقتی به ایران می رسد انقلاب اسلامی را اینگونه معرفی می کند که آن پاسخی سازش کارانه ومتزلزل به جهان گرایی است که سعی دارد نقش کارکردی دین رانپذیرد وبیخودی مقاومت کند. 

نویسنده در پایان درضمن بیان پیش فرض های نظریه پردازان جهانی شدن که ازجمله مهم ترین آن قبول عقلانیت ابزاری انسان خود بنیاد است ذیل ایدئولوژی لیبرال تعریف می شود که با دین از اساس تعارض خواهند داشت, متذکر می شود که دین بهتر از ایدئولوژی لیبرال می تواند آرمان جهانی شدن را محقق کند چرا که هم وسعت وجود شناختی آن فراتر از جهان پدیداری است وهم اینکه بر وجوه ذاتی انسان ابتناء دارد. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۴:۱۳
اسلام و جهانی شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه های جهانی شدن و دین؛ مطالعه ای انتقادی حسین کچوئیان

ضمن عرض شرمندگی! بنده تنها دو فصل از کتاب را توانستم مطالعه کنم، فلذا مطلبی هم که در ادامه می نویسم خلاصه ای از این دو فصل است!

دیدگاه های مختلفی در مورد جهانی شدن وجود دارد و در نتیجه در تعریف جهانی شدن یک تبعیضی مشاهده می شود.

آن چه مد نظر مؤلف است این است که با دقت در این نظریه های مختلف، دیدگاه صاحبان این نظریه ها را نسبت به دین و نقش یا ربط آن با جهان فعلی و آینده بررسی کند.

در نهایت، با انجام این بررسی معلوم می شود که به رغم تمام تفاوت هایی که نظریه های جهانی شدن با هم دارند، رویکرد آن ها به دین از مشابهت و همگونی بالایی برخوردار است، بدین صورت که جایگاهی اصلی برای دین در جهان فعلی و آینده قائل نیستند و اگر هم قائل هستند، جایگاهی حاشیه ای است.

در این دو فصل تلاش می شود که با پیگیری تاریخ ظهور نظریه ی جهانی شدن و دنبال کردن مراحل مختلف شکل گیری آن، تصویری از جایگاه دین در این نظریه پردازی ها؛ یعنی نقش و معنایی که نظریه پردازانِ جهانی شدن برای دین در فرآیند جهانی شدن و نظم آتی جهان قائل اند، ارائه شود.

مؤلف این نظریه پردازان را به سه دسته تقسیم بندی می کند:

  1. یک بار به بررسی جایگاه دین و نگاه به دین در اولین روایت ها از نظریه ی جهانی شدن می پردازد.
  2. سپس به بررسی جایگاه دین در جناح چپ تجدد می پردازد که در این جا افرادی چون مارکس، دیوید هاروی، فردیک جیمسون و امانوئل کاستلز را بررسی می کند.
  3. و در نهایت به بررسی دیدگاه نظریه پردازان جناح راست تجدد به دین اشاره می کند. از جمله: آنتونی گیدنز و فرانسیس فوکویاما.

در پایان به دو هدف عمده ی کتاب نیز اشاره ای کوتاه می کنم:

  1. یک هدف این کتاب، این است که به تبیین نظریه ی جهانی شدن در نظر و تطبیق آن در عمل بپردازد؛ به این معنا که غرب چه شرایطی را در جهان به وجود آورد که در نهایت توانست گفتمانی به نام جهانی شدن را مطرح کند.
  2. هدف بعدی کتاب، تبیین این مسئله است که نظریه ی جهانی شدن با ابداع زیرکانه ای که داشت توانست بحران تجدد غرب را با پاسخ گفتن به نیازهای تجدد را کنترل کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۴
اسلام و جهانی شدن

برداشتی از کتاب جهانی شدن دکتر کچویان

به نظر من بحث جهانی شدن را باید در پازل غرب دید و نباید به عنوان یک بحث جداگانه و بدون ابتدا و انتها دید. برای این کار لازم است یک مرور مختصری به مقاطع حساس تاریخ غرب و نظریه پردازی غرب داشت. پس از اینکه دوران غرب وارد دوران رنسانس شد و روند پیشرفت آن شروع شد تا به انقلاب صنعتی رسید پس از آنکه انقلاب صنعتی در اروپا و غرب شکل گرفت بحث استعمار و جهان گشایی نیز در غرب به شدت رواج پیدا کرد و کشورهای اروپایی نیز به دنبال کشورگشایی رفتند. این کار باعث شد که بخواهند تمام جهان را در اختیار خودشان قرار بدهند. به این دلیل بود که برای اینکه قدرت بزرگ و جهانی در مقابل آن ها نباشند آمدند کشورها را تقسیم بندی کردند و این مرزبندی بین کشورها به وجود آمد. مثلا امپراطوری عثمانی را به بیش از بیست کشور تجزیه کردند. پس می توانیم اسم روند اول برای توسعه غرب را تجزیه کردن کشورها و جدا کردن کشورها از هم دانست.

بعد از اینکه این کار توسط اروپاییان انجام شد و هدفشان این بود که کل جهان در اختیار آن ها باشد.         اما این روند تجزیه و تحلیل بر وفق مراد اروپاییان پیش نرفت و آن ها نتوانستند به هدف خود که تسلط بر جهان بود دست پیدا کنند. دلیلش این بود کشورهای مستعمره انقلاب هایی را کردند و باعث شد که کشور و دولت مستقل تشکیل دهند و از یوغ استعمار غرب خارج شوند. نمونه ی بارزش بریتانیا بود که معروف بود که خورشید امپراطوری بریتانیا غروب ندارد ولی الان به عنوان یک کشور کوچک در شمال اروپا قرار دارد.

با پیشرفت علم و فناوری و ارتباطات اروپایی ها به دنبال تسلط رسانه ای و ارتباطی بر جهان بودند. البته نه تنها تسلط رسانه ای و ارتباطی بلکه به دنبال تسلط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر جهان بودند. در این راستا نظریه های جهانی شدن در عرصه ی سیاست و اقتصاد مطرح شد و هدف از طرح نظریه جهانی شدن همین بود که دوباره تسلط از دست رفته ی غرب بازیابی شود. پس همانگونه که مشخص شد هدف غرب تسلط و خوی استکباری و استعماری است و برای این کار یک بار در قرن 18 و 19 به دنبال تجزیه کشورها است و در قرن بیستم با تغییر و تحول در جهان به دنبال جهانی سازی و یکپارچه کردن جهان بر اساس محوریت غرب است. به نظر من بحث جهانی شدن و نظریه های مربوط به آن را باید در این پازل تحلیل کرد و نباید به عنوان موضوع و نظریه ای جدا آن را تحلیل کرد.

در کتاب دکتر کچوییان بیان شده است که جهانی شدن موضوعی است که ابتدای بحثش در حوزه ی اقتصاد و سیاست بین الملل بوده است. به همین دلیل است که بحث جهانی شدن فرهنگ با ابهامات و چالش های زیادی مواجه شده است. پس با این بیان مشخص می شود که با از میان برداشته شدن مرزهای اقتصاد و سیاست بحث های جهانی شدن مطرح شد.  بر این اساس می توان رفتار محوری جهانی سازی را  حول اقتصاد دانست و سیاست بین الملل ابزاری برای تحقق اهداف اقتصادی و جهانی سازی فرهنگ به عنوان زیربنایی برای انجام هدف اقتصادی دانست.

هدف اصلی جهانی شدن همان استعمار است ولی برای این کار غرب می بایست ارزش ها و باورهای خود را به دیگران منتقل کند و اگر اینکار را بکند می تواند اهداف اقتصادی خود و استعمار و استثمار منابع کشورهای دیگر را انجام دهد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۵۹
اسلام و جهانی شدن

نظریه های جهانی شدن و دین؛ مطالعه ای انتقادی

محمد عبدالحسین زاده

در این کتاب بیشتر به دنبال این است که رابطه ی بین دین و نظریه های جهانی شدن را مطرح کند. و نظریه ی دو نفر از دانشمندان مثل رابرتسون و بیر را بیان می کند. هدف نظریه جهانی شدن بر اساس این کتاب توجیه و تطبیق همه تحولات جهان کنونی است.

در ابتدای کتاب مطرح می کند که جهانی شدن چه نیست:

·        جهانی شدن مورد نظر ادیان مورد نظر نیست؛

·        خارج از چارچوب تجدد، جهانی شدن معنایی ندارد؛

·        در جهانی شدن نظرات امپریالیسم مطرح نیست.

نکته ی مهمی که در کتاب در مورد نظریات جهانی شدن مطرح می کند این است که سرمایه داری تنها کانون وحدت بخش، جهانی شدن است. یکی از مهم ترین چیزهایی که در نظریه های جهانی شدن مطرح است این است که نظریات جهانی شدن در بستر تجدد معنا پیدا می کند. به عبارت دیگر نظریه ی جهانی شدن در زمانی مطرح می شود که سخن از مرگ جهان و پایان تجدد وجود دارد. یعنی در موقعی که سخن از پایان تجدد مطرح است، بحث جهانی شدن مطرح می شود. زمانی که مشکلات فرهنگی و آشوب در نظام غرب به اوج خود رسید. رشته ی آینده شناسی مطرح شد و در آینده شناسی به دنبال این بودند که راه حل هایی را برای حل این بحران ها پیدا کنند و در این موقع بود که نظریه های جهانی شدن و نظریه های ما بعد تجدد مطرح شد که استقبال به نظریات جهانی شدن بیشتر بود.

در نظریه های جهانی شدن به دنبال تلاش برای ایجاد جهانی واحد در نظر و عمل بودند. نمونه هایی از آن مثل شکل گیری شرکت های چند ملیتی از لوازم جهانی شدن بود. همچنین به دنبال تلاش برای اداره ی یک پارچه ی جهان و تلاش برای کنترل تاریخ بودند.

نکته ی بعدی که مهم است این است که نظریات جهانی شدن ابتدا در حوزه ی اقتصاد مطرح شد. ابتدا جهانی شدن در اقتصاد بعد سیاست بین الملل و بعد جامعه شناسی مورد توجه قرار گرفت.

نظریه های جهانی شدن نسبت به دین در دو گروه قابل طبقه بندی است:

1.      نظریه های جناح چپ تجدد: متفکرانی مانند مارکس، هاروی، جیمسون و ... مطرح کردند.

2.      نظریه های جناح راست تجدد: در این نظریات جایی برای دین نیست و بیشتر نظریه ی دنیوی شدن مطرح می شود. مثلا نظریه ی نظام جهانی والراشتاین.

نکته ی مهمی که در تحلیل رابطه ی دین و نظریات جهانی  شدن وجود دارد این است که در این نظریات به دین به عنوان راهکار توجه نکردند. این نظریات حرف اصلی شان این است که در دوران جدید دین نمی توان جای تجدد و عقلانیت را بگیرد. اندیشمندانی مانند فوکویاما باور عمیق به تجدد داشتند و همچنین باور به ضعیف بودن دین و جذاب نبودن آن دارند. در ادامه نظرهای دو نفر از اندیشمندان یعنی رابرتسون و بیر در مورد رابطه ی دین و جهانی شدن مطرح می شود.

برخلاف اغلب دانشمندان که جهانی شدن را بیشتر اقتصادی می دانند. رابرتسون یکی از منتقدان نظریه ی جهانی شدن بیشتر جهانی شدن را پدیده فرهنگی می داند. رابرتسون یکی از مهم ترین مشکلات جهانی شدن در عرصه ی فرهنگ را درگیری هویت می داند. هم چنین او بیان می دارد که در عصر جهانی شدن عام ها، خاص می شوند یعنی فرهنگ های محلی و ... به دنبال داعیه ی جهانی شدن و فراگیر شدن و خاص شدن در سطح جهان هستند.

بیر یکی دیگر از متفکرانی است که در مورد رابطه ی دین و جهانی شدن نظراتی دارد. بیر بیان می کند که جهانی شدن به نوعی توسعه ی تجدد است. همچنین می گوید جهانی شدن حاصل غلبه ی تقسیم کار کارکردی است. از نظر او جهانی شدن به دنبال جهانی کردن فرهنگ غرب و تجدد است. برای این کار ما مشاهده می کنیم که تجدد در نظام ها و خرده نظام های غرب رسوخ کرده است.

بیر نکته ی مهمی بیان می کند و آن این است که دین در دوران مدرن به عنوان یک خرده نظام در نظر گرفته می شود. همچنین خرده نظام دین، ذیل نظام تجدد قرار می گیرد حتی از خرده نظام اقتصادی هم در حاشیه تر قرار می گیرد. به این ترتیب دین در نظریات جهانی شدن خاصیت ابزاری دارد و نقش اصلی و کانونی ندارد.

در جمع بندی می توان گفت که پس از اینکه در دوران رنسانس دین را کنار گذاشتند و عقلانیت انسانی جایگزین آن شد یک دوران رفاهی ایجاد شد و بشریت با عقل خود به دنبال ایجاد بهشت زمینی بود. ولی در عمل ناموفق بود و تجدد با بحران هایی مواجه شد. در این دوران بود که دوباره زمزمه هایی از بازگشت دین به عرصه ی اجتماعی به میان آمد ولی در این دوران هم با مطرح شدن نظریات مابعد تجدد و نظریات جهانی شدن به دنبال حاشیه راندن دین و کنار زدن آن بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۵۱
اسلام و جهانی شدن

خلاصه کتاب جهانی شدن و دین

یکی از جدی ترین نقد هایی که به نظریه جهانی شدن گرفته شده، عدم توافق بر مساله وجود جهان به مثابه یک کل است. از جهتی دیگر فرایند جهانی شدن بیشتر به معنای فرایند دنیایی شدن و تخلیه جامعه و تاریخ انسانی از رمز و راز وهم آلود جهان دین بوده است چرا که دنیایی شدن ضرورت نظری طرح های توسعه غربی و نظریه اجتماعی سکولار بوده است و دین به عنوان معضلی برای تحقق این نظریه اجتماعی است. این در حالی است که در نظام دینی هستی سکولار معضله ای است که دین برای حل آن آمده است. مهم ترین وجه معضله بودن هستی سکولار، خودبنیادی انسان متجدد است. و این نگاه با نظریه دین که به خدایی جهان آفرین و تاریخ ساز اعتقاد دارد در تناقض است. در نگاه دینی انسانی که پیوسته در طبیعت به سر برده و محسور در تاریخ است، نمیتواند از خویش اراده ای پیدا کند تا نیرو های طبیعی را در جهت تغییر تاریخ و جهت دهی به آن تغییر دهد. در نتیجه با پیشرفت تجدد دین به طور کامل از حوزه هستی تجدد بیرون خواهد رفت و دین تنها در جایی باقی خواهد ماند که انسان شجاعت "عقلانیت ورزی" را بدست نیاورده باشد. بر همین اساس توسعه "علم"  چاره عقب ماندگی برای دین ورزی تلقی میشد ولی همیشه بیم بازگشت دین به عرصه هستی بوده است.

جهانی شدن با توجه به عمقی که دارد نه یک تحول اجتماعی ساده بلکه آغاز تاریخی جدید یا پیدایش عصری نو در تاریخ زندگی بشر است و این تحول گسترده جایی برای "عقلانیت" باقی نمیگزارد. در این حال دین تبدیل به پناهگاهی غیر واقعی برای گریز از وحشت این تحول بزرگ برای کسانی که تحمل آن را ندارند میباشد.

اما به هر حال جهانی شدن فرایند خود را طی کرده تا کل نظامات اجتماعی را در جهت نظم عقلانی تجدد سازماندهی مجدد کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۲:۰۴
اسلام و جهانی شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب نظریه های جهانی شدن و دین، مطالعه ای انتقادی

محمدعلی صادقی کیا[1]

در فصل یکم نظریات مختلف در باب جهانی شدن را بیان می کند و اذعان می دارد که از هیچکدام از این نظریه ها قصد استفاده ندارد بعلاوه یادآور می شود که جهانی شدن از طرف غرب برای شکستن ساختار های دیگر کشور ها جهت غربی کردن آنها مطرح شده است. در این فصل نظریه هایی همچون نظریه تقسیم کار، شیوه های تولید و مانند آن را کنار می گذارد.

اولین مرحله ی جهانی شدن همزمان با شکل گیری موسسات آینده پژوهی همراه بوده است. در واقع هنگامی که بوی مرگ جوامع غربی به مشام می رسید و نیازهایی از مرحله ی تجدد به جای مانده بود که توانایی حل آن نبود این نظریه مطرح شد. در این مرحله ی غفلتی نسبت به دین دیده می شود. این نظریه ها بیان می کنند که دیگر نباید به دین برگشت و نباید دین جای عقل و علم را در جامعه بگیرد. اما افرادی همچون تافلر هستند که رویکرد مثبتی به دین دارند.

سپس بیان می شود که در مرحله تجدد مسائلی بوجود آمد که دیگر درچارچوب تجدد نمی توانست حل شود بلکه باید دوره ی جدیدی بوجود می آمد. در این حین به دین توجه می شود و گفته می شود که برای گذر از این مرحله باید به دین توجه شود. علت اینکه به دین توجه می شد این بود که آن را ذیل فرهنگ می دانستند و البته در این زمان فرهنگ هم از دید جامعه شناسان مغفول بود چون جهانی شدن را مربوط به حوزه ی روابط سیاسی و اقتصادی می دانستند نه مسائل فرهنگی. پس از اینکه به فرهنگ یا دین توجه شد باید فرهنگ معیار تازه ای برای ورود به جهانی شدن ارائه می کرد. رویکرد نظریه های جهانی شدن به دین به دو بخش چپ تجدد و راست تجدد تقسیم می شود. نظریه های چپ از میل به تجدد و پیدایش بازاری جهانی برای اقتصاد سرمایه داری سخن می گفتند. این ها از جمله مارکس بیان می کنند که هنگامی که کشور های برای کمک های اقتصادی سهیم می شوند تحول هیچ حوزه ای را مصون نمی دارد و حتی تولیدات فکری هم در عرصه جهانی شدن وارد می شود. در نظریه والراشتاین جهانی شدن به معنای الحاق مناطق مختلف جهان به یکدیگر جهت رفع نیازهایشان می باشد. دراین فصل نظرات دیگر دانشمندان نسبت به جهانی شدن بیان شده است.

هم چنین در این کتاب بحث خاص شدن عام و عام شدن خاص مطرح می شود که منظور از عام شدن خاص جهانی شدن ملت یا دولت ها...است که برای رفع نیازهای جهانی با یکدیگر مرتبط شده اند و خاص شدن عام به معنای این است که دولت ها با توجه به دین و مذهبشان هنگام بازتعریف دوباره هویتی مستقل پیدا می کنند البته بعد از زمانی که جهانی شده باشند.

همانطور که در کتاب بیان شده است جهانی شدن فرآیندی نیست که فرهنگ واحدی داشته باشد بلکه بکار انداختن فرهنگ های اجتماعی را به همراه دارد.

با توجه به مطالعه ای که از کتاب داشتم برداشتی که از مطالعه اخیر کردم این بود که زمانی غرب برای به سیطره در آوردن ملت های دیگر آنها را از لحاظ اقتصادی به خود وابسته می کرد اما امروزه مشکلات و مسائلی بوجود آمده که این ملت های تحت استعمار فرمانبری دیروز را ندارند و یا خطری با تمدن غرب محسوب می شود. به عقیده ی بنده تحلیلی که آنها از وضعیت موجود داشته اند این بوده است که اگر بخواهند بار دیگر به سلطه ی جهانی برسند ناچارند که بار دیگر و به نحو غیر ملت ها را پیرو خود کنند. تنها راهی که می تواند ملت ها را بدون چون و چرا پیرو آنها کند این است که فرهنگ و مذهب دیگران مطابق میل آنها باشد. لذا به این منظور بحث جهانی شدن که به گونه ای مغالطه در آن بکار رفته است مطرح شده که با ایجاد تصور مثبت در اذهان ملت ها از اهداف پلید خود کامجویی کند. در واقع با جهانی شدن به منظور آنها ملت ها هویت خود را برای جهانی شدن ابتدا از دست خواهند داد و دین در این مرحله جایگاهی ندارد سپس هنگام برگشت به هویت قبلی که از آن به عنوان خاص شدن عام یاد می شود پای دین به میان کشیده می شود که در واقع در این مرحله دین ابزار دست غربی ها خواهد بود چون با غرب زده کردن اقوام و انتقال فرهنگ غربی به آنها در نحوه ی برداشت آنها از دین دخل و تصرف خواهند کرد. این آن چیزی است که هدف مطرح کردن بحث های جهانی شدن می باشد.

 

 

 



دانشجوی معارف اسلامی و مدیریت دولتی و سیاستگذاری عمومی8931114  [1]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۲۱:۴۵
اسلام و جهانی شدن

ابعاد جهانی رفتارهای حمایتگرانه، اقدامات خیریه و مددرسانی به محرومان بر اساس نوعدوستی و کمک به همنوعان موجب گردیده که نه تنها دولت ها بلکه سازمان های بین المللی، سازمانهای مردم نهاد جهانی و مؤسسات خیریه بین المللی به ایفای نقش در تسهیل و تدوین نظام خدمات ویژه اجتماعی و قانونگذاری رفاهی برای حمایت از محرومان و مقابله با فقر و نابرابریهای اجتماعی مبادرت نمایند.
ضرورت تقویت ادبیات دیپلماسی حمایتگری در سطح بین الملل و تبیین ابعاد و سازوکارهای بین المللی حمایت از محرومان و نیز لزوم جهانی شدن ایده ها و رفتارهای حمایتگرانه با نقش آفرینی بازیگران فروملّی، ملّی و فراملّی دو مجموعه کمیته امداد امام خمینی(ره) و مرکز ملّی مطالعات جهانی شدن وابسته به نهاد ریاست جمهوری را بر آن داشت که به برنامه ریزی برای برگزاری همایش علمی "رفتارهای حمایتگرانه در عصر جهانی شدن" بپردازند. این همایش در نظر دارد ضمن آشنا سازی اندیشمندان و صاحبنظران با مدل حمایتگری کمیته امداد امام خمینی(ره) به تبیین ویژه گیها و ظرفیت های دنیای جهانی شده برای توانمند سازی محرومان و انتقال و تبادل تجربیات در زمینه ی حمایتگری اجتماعی در سطح بین الملل اقدام نماید. 

" زمان برگزاری: 93/08/27"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۳ ، ۱۷:۵۴
اسلام و جهانی شدن

-تایلورکاوین،ویرانگری خلاق،تاثیرجهانی شدن بر فرهنگ ملل و اقوام،دفتر پژوهش های فرهنگی

استیگلیتز،اخلاق جهانی

نائومی کلاین،دکترین شوک،تهزان،انتشارات آمه(چند اثر دیگر هم این ناشر در حوزه رویکرد انتقادی به نئو لیبرالیزم جهانی گرا منتشر کرده است)

 ارغنون، شماره ۲۴، تابستان ۱۳۸۳ - این شماره به موضوع جهانی‌شدن اختصاص داده شده است.

- تامیلسون، ج. (۱۳۸۱) جهانی‌شدن فرهنگ، ترجمه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی

نظریه برخورد تمدنها/ هانتینگتون و منتقدانش؛ ترجمه و ویرایش مجتبی امیری وحید. تهران: وزارت امور خارجه، 1374.

جهان شمولی اسلام و جهانی‌سازی(مجموعه مقالات) (3 جلد)؛ به اهتمام سیدطه مرقاتی؛ شانزدهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی؛ اردیبهشت 82.

آلبرو، مارتین (1380) عصر جهانی: جامعه شناسی پدیده جهانی شدن، ترجمه نادر سالارزاده و بیتا اسکندی نژاد، تهران، موسسه انتشارات آزاد اندیشان.

- بهکیش، م. م. (1380) اقتصاد ایران در بستر جهانی شدن، تهران، نشر نی.

- پیتر مارتین، هانس و شومنف هارالر (1381) دام جهانی شدن: تهاجم به دموکراسی و رفاه، ترجمه حمید رضا شهمیرزادی و محمد رضا مالک، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.

- گل محمدی،احمد،جهانی شدن و فرهنگ،نشر نی

- ترنر. ب. (1381) شرق شناسی، پست مدرنیسم و جهانی شدن، ترجمه غلامرضا کیانی و محمد رضا تاجیک، تهران، مرکز بررسی های استراتژیک، فرهنگ گفتمان ریاست جمهوری.

- تهرانیان، م و همکاران (1380) جهانی شدن، چالش ها و نا امنی ها، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.

- رابرتسون، ر. (1380) جهانی شدن: تئوری اجتماعی و فرهنگی جهانی، ترجمه کمال پولادی، تهران ،نشر ثالث.

- رجایی، ف. (1380) پدیده جهانی شدن: وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، تهران، انتشارات آگاه.

- رشیدی، احمد، 1386: باز اندیشی دموکراسی و تحول رابطه جامعه و دولت در عصر جهانی شدن، فصلنامه سیاست، دوره 37، شماره 3، پاییز 86

- سجادپور، م. ک. (1381) گرد آورنده مجموعه مقالات: جهانی شدن: برداشت ها و پیامدها، تهران، وزارت امور خارجه.

- سریع القلم؛ م. (1384) جهانی شدن و ایران؛ تهران، مرکز مطالعات استراتژیک.

- سلیمی، ح. (1380) فرهنگ گرایی، جهانی شدن و حقوق بشر، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.

- سیف، ا. (1380) جهانی کردن فقر و فلاکت، استراتژی ساختاری در عمل، تهران، انتشارات آگاه.

- شوارتز، پیتر و لیدن، پیتر و هیات، جوئل (1381) عصر شکوفائی: نگرش به روند جهانی شدن اقتصاد و چالش های جهان در 50 سال آتی، ترجمه ناهید سپهرپور، تهران، رخش.

- صانعی پور، م. (1380) استراتژی جهانی شدن شرکت ها و موسسات، تهران، موسسه فرهنگی، هنری بشیر علم و ادب.

- عاملی، س. ر. (1381) تعامل جهانی شدن و شهروندی، نامه علوم اجتماعی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

- عاملی، س. ر. (1382) جهانی شدن: دو جهانی شدن و جامعه جهانی اضطراب، نامه علوم اجتماعی،  شماره 20، تهران ،انتشارات دانشگاه تهران.

- عاملی، س. ر. (1382) دو جهانی شدن و آینده جهان، کتاب ماه علوم اجتماعی.

- عاملی؛ س. ر. (1387) جهانی شدن ایرانی بین افراط و تفریط: نقد کتاب جهانی شدن و ایران، فصلنامه مطالعات راهبردی،

- قره باغی، ع. ا. (1380) تبار شناسی پست مدرنیسم، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.

- کاظمی، ع. ا. (1380) جهانی فرهنگ و سیاستف تهران، نشر توس.

- کستلز، م. (1380) اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد اول) عصر اطلاعات: ظهور جامعه شبکه ای، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، ویراستار ارشد: علی پایا، تهران، انتشارات طرح نو.

- کستلز، م. (1380) اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد دوم) عصر اطلاعات: قدرت هویت، ترجمه چاووشیان، ویراستار ارشد: علی پایا، تهران، انتشارات طرح نو.

- کستلز، م. (1380) اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد سوم): عصر اطلاعات: پایان هزاره، مترجم احد علیقلیان و افشین خاکباز، سرویراستار علی پایا، تهران، انتشارات طرح نو.

- کسلز، آ. (1380) ایدئولوژی و روابط بین الملل در دنیا مدرن، ترجمه محمود عبدالله زاده، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها.

- گریفین، ک. (1378) مروری بر جهانی شدن و گذار اقتصادی، ترجمه محمد رضا فرزین، تهران، سازمان برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادی اجتماعی و انتشارات.

- گنو، ژ. م. (1380) آینده آزادی: چالشهای جهانی شدن دموکراسی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران، وزارت امور خارجه.

- گنو، ژان ماری، 1381: پایان دموکراسی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران، نشر آگاه

- گیدنز، آ. (1379) جهانی شدن، گفتارهائی در باره یکپارچگی جهانی، ترجمه علی اصغر سعیدی، انتشارات علم و ادب.

- لوکر، ژ. (1382) جهانی شدن فرهنگی: آزمونی برای تمدنها، ترجمه سعید کامران، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.

- مارفلیت، ف. (1380) جهانی شدن و جهان سوم، ترجمه حسن سوزانی، تهران، وزارت امور خارجه.

- مجموعه مقالات هویت ملی و جهانی شدن،1384،تهران،موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.

- مگداف، ه. (1380) جهانی شدن با کدام هدف؟، ترجمه ناصر زرافشان، تهران، انتشارات آگاه.

- واترز، م. (1379) جهانی شدن، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی و همکاران، تهران، سازمان مدیریت صنعتی

- هابرمس، ی. (1380) جهانی شدن و آینده دموکراسی، منظومه پسا ملی، ترجمه کمال پولادی، تهران، نشر مرکز.

- هارل، ا. و همکاران (1381) ناامنی جهانی: بررسی چهره دوم جهانی شدن، ترجمه اصغر افتخاری، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.

- هلد، دیوید، 1381: دموکراسی، از دولت شهرها تا یک نظم جهان وطنی، در: رابرت گودین و فیلیپ پتیت، فلسفه سیاسی معاصر، ترجمه موسی اکرمی، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه

- هودشتیان، ع. (1380) مدرنیته، جهانی شدن و ایران، تهران، چاپخش.

- هوورف استوارت ام.، لاندبایف نات، بازاندیشی در باره رسانه، دین و فرهنگ، مسعود آریایی نیا، تهران،  سروش

- هینس، ج. (1381) دین، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، ترجمه داوود کیانی،  تهران ، پژوهشکده مطالعات راهبردی.

 

 

منابع انگلیسی:

Mohammadi, Ali (Editor). (2002). Islam Encountering Globalization. 242 p. London: Routeledge Curzon.Abrahamson, Mark (2004) Global Cities. New York: Oxford University Press.

Albrow, M. (1996) The Global Age, Cambridge, Polity Press.

Ameli, S. R. (2006) Two Globalizations and Many Cultural Diversities: Ideological Domination -  Peace or Conflict, Presented in GSN conference in Malaysia.

Anderson, B. (1983) Imagined Communities, Reflections on the Origin and Spread of Nationalism, London, Verso.

Arizpe, L. (ed.) (1996) The Cultural Dimensions of Global Change: An Anthropological Approach, Paris, UNESCO Publishing.

Axtamann, R., (1997) Collective Identity and the Democratic Nation-State in the Age of Globalization,  in A. Cvetkovich & D. Kellner (eds), Articuilating the Global and the Local: Globalization and Cultural Studies, United Kingdom, Westview Press

Barkawi, T., (2006) Globalization and War, Lanham, Rowman & Littlefiedl.

Bauman, Z. (1998) Globalization: The Human Consequences, Cambridge, Polity Press.

 

Bell, R., McDonald, T. and Tidwell, A. (eds.) (1996) Negotiating the Pacific Century: The New Asia, The United States and Australia, Allen & Unwin, Sydney.

 

Bell, D. (1979) The Cultural Contradictions of Capitalism, London, Heinemann.

 

Berger, P. L. and Huntington, P. L. (2002) Many Globalizations: Cultural Diversity in the Contemporary World, Oxford, Oxford University Press.

 

Beyer, P. (1994) Religion and Globalization, London, Sage.

 

Beyer, P. (1998)’Globalizing System, Global Culture, Models and Religion(s),’ in International sociology, March 1998: vol 13(1):79-94, London, Thousand Oaks, CA and New Delhi, SAGE.

 

Birch, D., Schirato, T. and Sriviastava, S. (2001) Asia: Cultural Politics in the Global Age, Australia, Allen & Unwin.

 

Burback, R. (2001) Globalization and Postmodern Politics, London, Sterling and Virginia, Pluto Press.

 

Boyed-Barrett, O. (1977) Media Imperialism: Towards and International Framework for the Analysis of Media Systems, in Curran, James & Curevitch, Michael and Woollacott, Janet (eds), Mass Communication and Society, Great Britain, Edward Arnold.

 

Branston, G. (2000) Cinema and Cultural Modernity, Buckingham and Philadelphia, Open University Press.

 

Burayidi, M. A. (1997) Multiculturalism in a Cross-National  Perspective, Lanham, New York and London, University Press of America.

 

Castells, M., (1994) European cities, the informational society, and the global economy’, New Left Review, 204.

 

Castells, M., (1996) The Information Age: Economy, Society and Culture Volume I: The Rise of the Network Society, Great Britain, Blackwell Publishers.

 

Castells, M., (1997) The Information Age: Economy, Society and Culture Volume II: The Power of Identity, Great Britain, Blackwell Publishers.

 

Chorafas, D. N. (1992) The Globalization of Money and Securities:

 

Clark, I. (1999) Globalization and International Relations Theory, Oxford, Oxford University Press.

 

Cohen, R. and kennedy, P. (2000) ‘Global Sociology’, London, McMillan Press Ltd.

 

Coleman, S. (1991) Faith Which Conquers the World: Swedish Fundamentalism and the Globalization of Culture, in Ethos, Vol 1-2: page 6-18.

 

Davis, Mike (2004). “The Urbanization of Empire, Megacities and the Laws of Chaos” Social Text 81, Vol. 22, No. 4, pp. 9-15.

 

Dussel, E. (1998), Beyond Eurocentrism, in Fredric Jameson and Masao Miyoshi(eds) (1998), The Cultures of Globalization, Durham and London, Duke University Press.

 

Dyer, C. H. (1993) Eco-Cultures: Global Culture in the Age of Ecology, in Journal of International Studies, vol. 22 (3), 1993: 483-501.

 

Eade, J. (1997) Living the Global City: Globalization as Local Process, London, Routledge.

 

Giddens, A. (1990) The Consequences of Modernity, Stanfor, Stanford University Press.

 

Giddens, A. (1991) Modernity and Self-Identity: Self and Society in the Late Modern Age. Stanford University Press

 

Giddens, A. (1994) Living in a Post-Traditional Society, in Beck, Giddens and Lash, Reflexive Modernization, pp. 56-109.

 

Giddens,  A. (1998) the Third Way: the Renewal of Social Democracy, Great Britain, Polity Press.

 

Giddens, A. (1999) Runaway World: How Globalization is Reshaping our lives, London, Profile Books.

 

Giddens, A. (2001) Sociology, Cambridge, Polity Press.anson, J. (1980) Trade in Transition: Exports form the Third World, 1840-1900, New York: Academic Press.

 

Glenn, J. (2008) Globalization's Alternatives: Competing or Complementary Perspectives?, Government and Opposition, Vol . 43 (1), Winter 2008 , pp. 79-110.

 

Hall, S. (1991a) New identities and New Ethnicities, in A. King,  Culture, Globalization and The World-System, New York, State University of New York at Binghamton, pp.41-68.

 

Hall, S. (1991b) The Local and the Global, in A. King, Culture, Globalization and The World-System, New York, State University of New York at Binghamton, pp.19-39.

 

Held, D., McGrew, A., Goldblatt, D. and Perraton, J. (1999) Global Transformations: Politics, Economics and Culture, Cambridge, Polity Press.

 

Mrinalini, N.1; Nath, Pradosh (2008) Knowledge Management in Research and Technology Organizations in a Globalized Era, Perspectives on Global Development and Technology, Vol. 7 (1), pp. 37-54.

 

Man, M., (1996) Has Globalization Ended the Rise and Rise of the Nation-State?, Paper presented in the “Directions of Contemporary Capitalism Conference”, in University of Sussex, April 1996.

 

Marling, W. (2006) How “American” is Globalization?, Baltimore, Johns Hopkins University Press.

 

Martin, H. P. and Schumann, H. (1997) The Global Trap: Globalization & the Assault on Democracy and Prosperity, London and New York, Zed Books Ltd.

 

Mazrui, A. A., (1998) Globalizaiton, Islam, and the West, in ‘the American Journal of Islamic Social Sciences, vol. 15, No. 3, fall 1998.

 

Merrill, J. C., Lee, J. and Friedlander, E. J. (1994) Modern Mass Media, New York, Harper Collins College Publishers.

 

Miiksins Wood, E. (1997) Globalization of Globaloney, Monthly Review, Feb. 1997.

 

Mignolo, W. D. (1998) Globalization, Civilization Processes and the Relocation of Languages and Cultures, in F. Jameson and M. Miyoshi, The Cutlures of Globalization, Durham and London, Duke University Press.

 

Nak-chung, P. (1998) Nations and Literatures in the Age of Globalization, in F. Jameson and M. Miyoshi, The Cutlures of Globalization, Durham and London, Duke University Press.

 

Ohmae, K., (1995) The End of The Nation State, New York, Free Press.

 

Orum, Anthony M. and Xiangming Chen (2003). The World of Cities: Places in Comparative and Historical Perspective, Blackwell Publishing.

 

Pronk, J. (2000) Globalization: A Developmental Approach, in Jan Nderveen Pieterse (ed.), Global Futures: Shaping Globalization, London, New York, Zed Books.

 

Robertson, R. (1992) Globalization: Social Theory and Global Culture, London, SAGE Publication

 

Robertson, R., (1995) Glocalization: Time-Space and Homogeneity-Heterogeneity in Featherstone, S., Lash, S. and Robertson, R.(eds), Global Modernities, London, Thousand Oaks and New Delhi, Sage.1994).

 

Rupert, M. (2000) Ideologies of Globalization: Contending Visions of a New World Order, London and New York, Routledge. Strom, Elizabeth (2002) ‘Converting Pork into Porcelain: Cultural Institutions and Downtown Development’.

 

Sassen, S. (1991) The Global City. Princeton, NJ: Princeton University Press.

 

Sassen, S. (2000) ‘New Frontiers Facing Urban Sociology at the Millennium’, British Journal of Sociology, 51:143-59.

 

Schwab, William A. (2005) Deciphering the City’, Upper Saddle River, New Jersey: Pearson Prentice Hall.

 

Taylor, Peter J. (2004) World City Network: A Global Urban Analysis, New York: Routledge  Taylor and Francis Group.

 

Waters, M. (2000) ‘Globalization’, Second Edition, London and New York, Routledge.

 

Went, R. (2000) Globalization: Neoliberal Challenge, Radical Response, Translated by Peter Trucker, London, Sterling and Virginia, Pluto Press

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۳:۵۶
اسلام و جهانی شدن

جزئیات روش تدریس

یادداشت های حاصل از مطالعه(حداکثر 120 صفحه هر هفته) تا 1ساعت پیش از کلاس بر وبلاگ بارگذاری می شود.در هرجلسه بحثی مستقل با مشارکت دانشجویان انجام می شود که با بحث از یادداشت ها آغاز می گردد. در هر یک از موضوعات اپیزودها، گروهی سه نفره تشکیل و مقاله ای علمی-ترویجی با هدایت مدرس می نویسد. مهلت ارائه این مقاله، 1ماه پس از آزمون می باشد. مهلت ترجمه نیز تا قبل از آزمون می باشد. یکی ازسوالات پایانی، از این متن و به زبان اصلی می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۳:۵۱
اسلام و جهانی شدن

1. اهداف درس

درک عرصه جهانی در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی و ...، بخصوص در دوران جهانی شدن؛ اثرات آن بر جوامع اسلامی، بخصوص جمهوری اسلامی ایران؛ و فهم موضع و راهبرد اسلام در قبال آن.

 

2. مراحل و برنامه درس

اپیزود اول: فهم نظری جهانی سازی و دین(2جلسه)با محوریت:

                   کچویان.حسین(1387)نظریه های جهانی شدن و دین،مطالعه ای انتقادی

اپیزود دوم:ظهور جامعه شبکه ای در عرصه های اقتصاد، جامعه و فرهنگ(4جلسه)با محوریت

                   بخش های منتخب سه گانه کاستلز

اپیزود سوم:قدرت و هویت در عصر جهانی شده/دولت و خط مشی گذاری(1جلسه)

اپیزود چهارم:دگرگونی های بنیادین و مسائل جهانی شده در بافتهای کلان اقتصادی و اجتماعی(2جلسه)

اپیزود پنجم:نقادی و مطالعات انتقادی جهانی سازی(2جلسه)

با محوریت آثار استیگلیتز،کلاین و کاوین

 

اپیزود ششم:وضعیت جوامع اسلامی در مواجهه با جهانی شدن/جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلام و جهان شمولیت آن/ منطقه گرایی و سازمانهای اسلامی(2جلسه)با محوریت آثارمولانا و...

اپیزود هفتم:سیاستگذاری ملی جهانی شدن،چارچوب،کارنامه و آینده(2جلسه)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۳:۴۶
اسلام و جهانی شدن